Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-05@09:32:07 GMT

دخترانی با سلاح ژ 3 و غیرتی که در خرمشهر شعله کشید

تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۳۰۸۳۸

دخترانی با سلاح ژ 3 و غیرتی که در خرمشهر شعله کشید

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس،‌ سیاوش قدیر یکی از رزمندگان دفاع مقدس درباره روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی در کتاب «سیاوش» و شرایط آن روزهای مقاومت در خرمشهر اینچنین روایت کرده است: 

غیر از کمبود سلاح و مهمات، فرسودگی جسمی، روحی، گرسنگی و بی‌خوابی‌های طولانی ما را خسته کرده بود. از خودم می‌پرسیدم که باز هم باید در خرمشهر بمانم یا بروم؟ چه کار باید بکنم؟! توی فکر بودم که دیدم یک دستگاه وانت به سرعت به سمت مسجد آمد و یک نفر سپاهی از آن پیاده شد و به داخل مسجد رفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به نظرم آمد که با مسؤولان مسجد مشورت می‌کند.چند  نفر به میان نیروهای پراکنده اطراف مسجد آمدند و با لحنی مهربان از همه نیروهایی که داخل و اطراف مسجد جامع بودند تقاضا کردند که به خطوط درگیری بروند.  

یکی از آن‌ها گفت: برادرهای عزیز و مسلمان! می‌دانم همه شما روزها و شب‌های زیادی جلوی دشمن ایستادید و خسته هستید، ولی برای رضای خدا و برای حفظ خرمشهر یک بار دیگر شانستان را امتحان کنید. نیروهای دمشن در منطقه پلیس راه در حال ساخت استحکامات هستند دارند. تانک‌هایشان با سرعت خیلی زیاد وارد کوچه‌های کشتارگاه شده، همه ما باید به یاری خدا قبل از تاریکی هوا به دشمن حمله کنیم. الان برادرهای شما در حال جنگ تن به تن با دشمن هستند. شاید همین الان که من با شما صحبت می‌کنم، چند نفر از آن‌ها به خاطر حمله‌های دشمن شهید یا مجروح شده باشند. 

همه نیروهایی که مقابل مسجد جامع ایستاده بودند در سکوت به هم نگاه می‌کردند. همه روحیه خودشان را از دست داده بودند. انگار منتظر بودیم کسی اسممان را صدا بزند و بگوید که فلانی و فلانی بیایید بروید خط تا آماده رفتن به محل درگیری شویم. اولین بار بود که برای رفتن به خطوط مقدم اظهار تمایل نمی‌کردم.  

از لابلای جمعیت چند دختر جوان خرمشهری همراه با چند نیروهی لباس شخصی بیرون آمدند و همگی که سلاح ژ ۳ دستشان بود، گفتند: آقا ما را ببرید! ماشین بگیرید تا ما را به آنجا ببرند. دخترها قدرت بدنی داشتند. مشخص بود آن قدر در این چند روز دوندگی کرده‌اند که بدنشان مثل یک سرباز واقعی زبده شده بود. یک تکاور و چند ارتشی از بین نیروهای حاضر در مسجد جلو آمدند و گفتند: دیگر نیازی نیست با وانت به سمت دشمن برویم! با پای خودش طرف ما آمده است. دخترها با داوطلب‌شدنشان دوباره رگ غیرت ما را به جوش آوردند و از خودمان خجالت کشیدیم. جنب و جوش و پچ‌پچی در جمع راه افتاد. خیلی از نیروها اعلام آمادگی کردند تا به طرف دشمن بروند. من هم در دلم الله اکبر گفتم و راه افتادم. 

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: خرمشهر زنان در جنگ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۳۰۸۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیا در آغوشم؛ به یاد «حسین بختیاری» که بهار پر کشید

به گزارش مبلغ، روایت زیر دریافتی ادبی از اشعار روضه های زنده یاد «حسین بختیاری» است که به نقل از مجله خیمه منتشر شده است. حسین بختیاری، مداح جوانی که در تلاش برای زنده‌کردن سبک های قدیمی روضه خوانی بود و شعرهای خاصی می‌خواند. او در نوروز ۱۴۰۳ درگذشت. متن کامل این روایت ادبی را در این شب زیارتی امام حسین(ع) در زیر می خوانید:

قلبت ایستاد، «و قاف، حرف اول قلب است/ آن‌جا که نبض واژه‌های تو دلتنگ می‌شود»
بهار است و در خیابان بهار، سیل باران چشم‌ها، قلب تو را می‌برند تا حرم سیدالکریم. آن‌جا ایستاده در انبوه چشم‌های بُهت زده و اشک‌های خشکیده روی گونه‌ها و بغض‌های گلوگیر، پدرت می‌آید چنان که «الفِ قامت او، دال» و «همهٔ هستی او در کف گودال»؛ کسی ناله سر می‌دهد: «خمیده، خمیده، رسیدم به تو / شکستم، شکستم، دم جسم تو» همه بی‌اختیار، نوحه می‌کنند: «جوانان بنی‌هاشم بیایید…»

*

قلبت ایستاد، «و قاف، حرف اول قبله است/ آن‌جا که شعر تو آواز می‌شود»: «کفن که دست مرا بست، دست تو باز است/ و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم»

کسی هست که بداند این بیت از کیست؟ 

آن واژه‌ها، آن تک بیت‌های تَرانگیز، آن تکه‌های طنین‌دار، موجی شدند جوشیده از جنازهٔ تو. جاری، میانهٔ امواج ناکجاهایی که هم حقیقت‌اند و هم مجاز. آن بیت‌ها که خوانده بودی، باران شدند در آغاز این بهار: «مگر که صحبت ما، صحبت رفاقت نیست/ بغل بگیر مرا، احتیاج من بغل است»
می دانی، بعد رفتنت، این دل‌گویه‌ات، مثل رنگین کمان، همه‌جا پخش شد که گفته بودی: «من کیفی که در خونهٔ امام حسین کردم و زندگی‌ای که کردم، شاید پادشاه‌ها نکرده باشن… اون‌قدر به من خوش گذشته…»

*

قلبت ایستاد، «و قاف حرف اول قاصدک است/ آن‌جا که شعر برای تو پرواز می‌شود»

صدایت بین «پیج»ها پیچید که خوانده بودی: «شعرهایم همگی درد فراق است، ببخش» ولی چه زود، از روزگار فراق گذر کردی و به دلبر رسیدی. چنان‌که رفیقت سرود: «برادر رفتی و ما را غمی جانکاه می‌ماند/ طریق وصل دلبر را، دلی همراه می‌ماند»

*

قلبت ایستاد، «این واژه‌های عاریه‌ای را ببین چه سان / در سوگ قاف عشق، چه بی‌بال می‌شود»

آنک، بذر جسمت را در آستان سیدالکریم کاشته اند. تا چشم کار می‌کرد، باران اشک بود که آبیاری‌ات کنند. باز زمزمهٔ صدای این شعر روضهٔ تو بلند می‌شود: «من آخرش همه را می‌کشم به سوی حرم/ که عشق را سر هر کوچه جار باید زد»
«تا نگاه می‌کنی، وقت رفتن است»؛ که آن صدای کشیدهٔ تو، بندی از  زیارت اربعین را درآیین کاشت جسم، فریاد می‌زند: «یا رحمة الله الواسعة و یا باب نجاة الاُمة»
همه کشیده و بلند می‌گویند: «یااااا حسین».

باز صدای تو در فضا می‌پیچد: «صد شکر می‌کنم که به لطف خدای خویش/ عمرم به روضه‌خوانی آن پاره تن گذشت»
*
قلبت ایستاد، «و قاف حرف اول قلب است/ آن‌جا که یاد تو تکثیر می‌شود»

* ابیات «و قاف» برگرفته از شعر زنده یاد قیصر امین پور است

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902086

دیگر خبرها

  • سلاح رعب‌آور روسی که استحکامات غیرقابل نفوذ را درهم می‌کوبد
  • سلاح رعب آوری که استحکامات غیرقابل نفوذ را درهم می‌کوبد
  • «توس۳» موشک انداز بی رحمی که همه استحکامات را درهم می‌کوبد
  • بارسا کنار کشید، والورده جدید در راه رئال
  • تقدیر از کارگران نمونه خرمشهر
  • تداوم سامانه بارشی در اروند + فیلم
  • برگزاری آزمون حفظ قرآن در خرمشهر
  • خط حزب‌الله ۴۴۲ | شعله‌ای در دل تاریکی
  • اقتدار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در منطقه درخشان است
  • بیا در آغوشم؛ به یاد «حسین بختیاری» که بهار پر کشید